یلدای 96
آروین گلم پسر نازم امسال شب یلدای دردسر دا ری داشتیم کلی برنامه ریزی کرده بودیم که فامیلو دور هم جمع کنیم و خوش باشیم اما ناغافل زدو مامان پری مریض شد مام از ترس اینکه خدای ناکرده به توام سرایت نکنه اونجا نرفتیم و برنامه ها بهم ریخت کلی اعصابمون خورد شد ...امااااا ....یهوی بسرم زد و رفتیم خونه بابا حاجی تا ساعت هفت شب خیابون وخرید شبشم با مامان بزرگ منو تو کلی خوش گذشت .... فدای توبشم هندونه ی مادر...
نویسنده :
مادر
21:45